سکوت...


عرض سلام و ادب و احترام...

..........................................................................................
حال و احوال:
آقا خوبید؟
خوشید؟
سالمید؟
ما هم ای، شکر...
بد نیستیم...
..........................................................................................
نوکرتم گل:
شهریار عزیز
چرا  اینجوری حرف می زنی؟
آدم یه حالی میشه
بخدا منم مشتاق دیدارم
گفتم بخدا
یه جوری نوشتی که شرمنده شدم
کاری می کنی که بیام تشک بندازم پشت در باغ!!
بخدا من هر وقت تونستم اومدم
نشده که بتونم و نیام
مثلا همین امشب ساعت 11 رسیدم خونه!!
شهریار عزیز دلم
نوکرتم
خوبه؟
می خوای بشاشی توش کرال پشت برم؟
پس دیگه اینجوری ننویس...
البته خواهش می کنم که ننویسی...
.......................................................................................
مائیم و نوای بینوایی:
رفیق گلم
اگر خدا خواست فردا شب راهی میشیم
اگر نشد هم صبحش
باز هم اگر نشد دیگه چند روز بعدش
پس من فردا با کمال میل و با اشتیاق و با امید و خوشحالی میام بیرون
اگر مشکلی پیش نیاد
کارام رو ردیف می کنم
که بر که گشتم سریع بریم...
خدا کنه که بشه!!
به امید خدا
پس فردا عصر زنگ می زنم
خوبه؟
ساعت شش هم عالیه
گل گل
زمستون هم باید 2 بیای
وگرنه من شب یخ می زنم
منجمد میشم
من از الان کاپشن پوشیدم
می فهمی؟
سردمه
وووی
...
.....................................................................................
خدافظی:
رفیق گلم با تاکید مجدد این نکته که...
شرمندمون نکن
و من به دوستی با تو افتخار می کنم، به دست خدا می سپارمت
تندرست باشی
و شاد کام
خدانگهدار

0 نظرات: