عشق است در آسمان پریدن...

سلام
خسته نباشید...
..........................................
مقدمه:
دوست عزیز، تشکر!
بابت نوشته ات...
و بابت یکشنبه، و در کل بابت همه چیز...
.........................................
اما:
در چند شماره حرفهایم را می زنم!
لطفا با دقت بخون...
مثل همیشه...
........................................
گزارش تصویری 1:

چرا کسی نیست تا تنهایی ام را در یابد و در کنارم نشیند؟
















می دانستم روزی باید از این راه گذشت...






















بتاب ای آفتاب...














عشق من لواشک...






















دوستی، ای به فدات جون و دلم...













.......................................
1. من نمی دونم چرا اینقدر بد شانسم!
این بار اول نیست که اینجور اتفاقی می افته!!
یعنی برداشت غلط، حرف، و آبروریزی...
یه کم هم البته از دست تو ناراحتم!
چرا نوشتی که نمی دونم رمضون باشه، مشکلی ندارید؟
بیانات حضرتعالی:

_به ماه مبارک رمضان هم که نزدیک میشیم و یک ماهی روزه بازاره
قرار بود تو مرداد بریم ددر ولی با این تفاسیر باید به شهریور و بعد از رمضان موکول بشه
این کار تو دلمه ولی با شرایط فعلی فکر کنم همون شهریور بهتر باشه_

نمی دونم به من حق میدی که برداشت یه خورده متفاوت داشته باشم یا نه؟
آخه بابا اگه قراره بریم و بیایم، که این حرفا رو نداره، رمضونه، روزه بازاره، باشه برای شهریور، و مخصوصا اونجاش که می خواستم مرداد بریم، که افتاد شهریور...
به هر حال من برداشت بد کردم...
همینجا معذرت!
باورت میشه که آرزو می کردم که...
_بقیه متن به دلیل کم اهمیت بودن حذف شد!_

***
به هر حال آقا رضا فرمودند که هیچی نباشه بهتره، ما هم گفتیم چشم...
البته خودم هم وقتی گفتی چه جوری می برید ته دلم گفتم بیخیال بشیم بهتره!!
به هر حال حالا دیگه اگرم بخواید کاری بکنید هم من نیستم!!
من نمی دونم چرا اینقدر بد شانسم؟
در اینجور مواردی البته...
شایدم اشتباه کردم، اول باید همینجا با خودت درمیون میگذاشتم، و بعدش بیرون و در جمع مطرح می کردم!
البته بیرون رفتنمون هم یهویی شد و من به خاطر زیغ وقت موافق نبودم!!
به هر حال متاسفم...
در ضمن، من حدس می زنم که اساتید بزرگ موقع رفتن یه فکری به حال خودشون می کنن!!
یعنی موشکی یا بمبی یا نمی دونم هر کوفت و زهر ماری...
حق هم دارند، همینجوری که فایده ای نداره!!
فقط این وسط فکر کنم سر ما و شما بی کلاه بمونه!
البته اینا همش یه فرضیه مزخرفه...
بگذریم...
***
.......................................
گزارش تصویری 2:

در گلستانه چه بوی علفی می آید...












غروب پاییزه...












یهو بیست دقیقه قبل از بازی توپ نایک میندازن جلو پامون...



















پس چرا چشماش در نمیاد؟



















چشمان منتظرم را به راه دوخته ام تا بیایی...






















.......................................
2. یه خواهش...
میشه برداشتت رو از شعری که در پست قبلم نوشتم بنویسی؟ _کوزه_
فکر می کنم یا من بد نوشتم یا تو بد فهمیدی...
لطفا.....
......................................
3. از اینکه دست خالی اومدم شرمنده شدم!
گفتم که یهویی شد...
انشاءالله دفعات بعد جبران کنم!!
.......................................
4. _بسیار مهم_
مهندس، چرا به خواهشم گوش نکردی؟
مگه نگفتم معذبم؟
چطور دلت میاد پیش استاد بشینی و کاری نکنی؟
حالا اگه خودم و خودت بودیم، بحثش جدا بود...
_اینو میگم که از الان با هم راحت باشیم..._
......................................
تشریح:
مشکوک بودن رو میشه تشریح کنی؟
به نظرت پست من با تصویر و کلی خایه مالی مشکوک بود، یا پست تو که سه خط و نیم بود؟
......................................
تشکر:
عکسات خیلی جالب و باحال بود...
ایول!
بازم از این کارا بکن...
شاید مشتریمون زیاد بشه!!
یا اصلا مشتری پیدا کنیم...
چون کسی نیست که بخواد زیاد بشه...
.....................................
لینکستان:
عجيب‌ترين موبایل‌هایی كه تاكنون ساخته‌اند + تصاویر
گوگل پادشاه بدافزارها لقب گرفت
عکس: مرغی که فکر می‌کند پنگوئن است!
عروسی دختر کلینتون (گزارش تصویری)
..................................

عرض دیگری نیست
خدانگهدار
نوشته شده توسط: شاهزاده تنهایی

0 نظرات: