تلخند...: سلسله مباحث فلسفی...

ارسال شده توسط رستوران شرکاء در ۱۵:۱۹ برچسب‌ها: تاریکی ترس عکس پامچال شعر تلخند

سلسله مباحث فلسفی...

سلام
خسته نباشید
...............................................
زمان:
می دونی بدی زمان چیه؟
می دونی چه بر سر آدم میاره؟
می دونی چه جوری همه چیزو خراب می کنه؟
خوب!
بزار چیزی که توی ذهنمه رو بهتر و بیشتر توضیح بدم....
یه هیولای بزرگ و زشت رو فرض کن که خیلی آروم یه گوشه نشسته، و در روز چند وعده باید غذا بخوره...
خوب، اگه غذا بهش ندی چی میشه؟
عصبانی میشه، و وقتی غول زمان عصبانی بشه، یا دیوونه میشی، و یا می میری....
اولیش رو بنده مختصری تجربه کردم!
همراه با کمال...
یه جور گرد می دیدم، روی همه چیز نشسته بود! زمان....
گذر زمان!
گذشته، حال، آینده...
و هیچ....
از این بحث کیری بگذریم. داشتم فایرفوکس جدید دان می کردم، گفتم تا دان میشه یه چیزی نوشته باشم...
.........................................
چند خط درباره خسته نباشید:
تکرار اصولا در لحظات شادی و به قول دوستان در لحظات وصل(!!) لذت بخشه...
اصولا تکرار به غیر از جند جا، بی فایده است...
اعصاب خورد کنه و نابود کننده است...
در درس تکرار خوبه، که فرمود: درس یکبار، تکرار هزار بار... _ترجمه از عربی_
در لحظات وصال هم خوبه، مثال دنیاییش، کسی که با زیدش حرف میزنه، یا منی که با دوستام حرف می زنم، اگر هزار بار هم بگم دیه چه خبر، یا خسته نباشید، باز هم لذت بخش و تر و تازه است...
مثال زیاد میشه زد، ولی به همین ناچیز بسنده می کنم...
......................................
خسته نباشید...
دیه چه خبر؟
......................................
پاسخ به کانکشن:
آقا ممنون...
چه توضیحات کامل و جامعی...
ولی متاسفانه نتونستم ازش استفاده کنم!
چون سیستم رضا روشن بود، و عوض کردن جاشون هزار ساعت طول می کشید...
به هر حال نشد...
ممنون!
کانکشن درست شد ولی...
بیخیال!
من که تلفنی توضیح دادم!!
......................................
انتظار:
من کماکان منتظر جواب پشت قبلی و این پست می مونم...
دقت کن...
بچه جون!
فکر کردی یادم میره؟
نه...
......................................
تصویر:
1...
سایز کفشش...