برنامه 90 یا کس شعر

سلام

بدون شماره بندی بخون:

اول از همه چیز بگم که من کاری رو که دوست ندارم نمیکنم حالا هر چی

نه های معروف من رو که یادت نرفته

البته نمیشه گفت هر چی رو که دوست ندارم انجام نمیدم چون مثلا برای رفقا یا مجبوری یا .....

البته بعضی چیزا هم برام فرقی نداره و خودم رو به جمع میسپارم

پس اذیتمون نکن تو ذهن من یکشنبه و البته برنامش هست حالا هر جور که بشه و تشکر لازم نداره بیشتر از اینها هم اگه در توانم بود انجام میدادم ولی فکر کنم فعلا بیشتر از این در توانم نباشه (یکشنبه رو میگم)

خوب اینم گزارش تصویری از پروژه:

بگذریم اقا حالا ببینیم چی میشه

............................................................................................................................

اقا شما بدشانس نیستید برای هر کسی پیش میات و برای منم اومده در ادامه مطالبم میخونید

البته این یکی که عادیه و نوشته های من مورد داشته و شاید هر کسی دیگه هم بود همین برداشت رو میکرد ولی منظور من از نوشته هام این بود

تفسیر نوشته های خودم:

_به ماه مبارک رمضان هم که نزدیک میشیم و یک ماهی روزه بازاره

قرار بود تو مرداد بریم ددر ولی با این تفاسیر باید به شهریور و بعد از رمضان موکول بشه

این کار تو دلمه ولی با شرایط فعلی فکر کنم همون شهریور بهتر باشه_

خوب من فکر میکردم حداقل شما روزه دار باشی حالا رامین و رضا رو نمیدونم چون در رمضان گذشته یادم نمیات شما روزه نگرفته باشی ولی خوب رامین رو تو هتل داد میدیدم که با هم شربت میخوردیم

منظور منم این بود که خشک و خالی تو این گرما که نمیشه رفت و هیچی هم نخورد بالاخره یه تنقلاتی چیزی و حالا از همه اینا هم بگذریم حالا یه ناهار که میخوایم کوفت کنیم یا از 101 پله بالا رفتن تو گرما تشنگی رو که میطلبه

در ضمن گفتم زشته بریم حالا شاید دو نفرم باشن بگن اینا دیگه چه کثافتین البته کسایی که میان اونجا قید روزه رو زدن

ولی نمیدونستم به این راحتی میگید رمضون سیخی چند حالا یه روزشم نگرفتیم مهم نیست

بخدا قصد من این بود که شاید شما روزه دار باشید یا .... ونه اینکه حالا بریم خلاف کنیم

اگه قرار که اون روز روزه نگیری خوب خلافم روش چه فرقی داره

حالا فکر کنم اصلا باید بسپارم یه خلافی پیدا کنم چون مثل اینکه فقط مزه بیرون رفتن ما به خلاف کردنه

قرار بود مرداد بریم افتاد شهریور رو از اونجا گفتم که شما گفتید یه مدتی باید قرنطینه باشی حدود 40 روز

پست شما:

"خوب شاید با خودت بگی که تو قبلا می گفتی من از اینکه بقیه سیگار بکشن ناراحت نمیشی!

الان پس چی شد؟
باید عرض کنم که بله، توی ترک قبلیم خوشبختانه کار به جایی رسیده بود که اصلا میل سیگار پیدا نمی کردم، مگر در شرایطی خاص که همونم باعث برگشتم شد...
الانم معتقدم اگه یه مدت کوتاهی بگذره همه چیز درست میشه!
40
روز، کمتر یا بیشتر...
......................................"

حالا به نظر شما 40 روز دیگه و گذشتن ماه رمضون نمیشه شهریور

نمیدونم والا چی بگم

به هر حال نوع نوشتن من بد بوده نوع برداشت شما هم بدتر از من و همه و همه دست در دست هم داده تا مرتب در این پایگاه کس شعر بنویسیم

خوب از اینم بگذریم

.......................................................................................................................

خوب دست اقا رضا رو هم میبوسم که گفتند هیچی نباشه بهتره

ترس بردنش از لذتش بیشتره که فکر کنم اصلا نمی ارزه ، به هر حال دوستان هر گلی میزنند به سر خودشون بزنن و به سر و کله ما کاری نداشته باشن بهتره

نمیدونم شایدم وظیفه منه که یه خلافی جور کنم به هر حال باید همینجا اعلام کنم بابا من این کاره نیستم

این کارا از دستم بر نمیات

اینم که از این

............................................................................................................................

نه نمیشه برداشتمو بگم

نه من شعر و شاعری و معنی و تفسیر بلدم و نه بابام بلد بوده پس بیخیال این یکی شو چون ابروم میره دیگه روم نمیشه نگاتون کنم

.............................................................................................................................

کس نگو گالیور

دست خالی اومدم!!!!!!!

واع والا..... ..واع ........

کله کیری

نیس شو

............................................................................................................................

خوب تشریح مشکوک:

شما زنگ زدی گفتی که دارم میام و بعد از اومدم هم یه پست گذاشته بودی

گوشه هایی از پست های شما و من (برنامه نود از دیدگاه سرآشپز در فضای مجازی)

پست شما:من هم کلاس دارم، از دوشنبه تا پنج شنبه!!
برگشتنم یه خورده خسته کننده هم بود!
یکی از فامیلامون هم بنده خدا فوت کرد...
حالا می بینمت می حرفیم...
فقط فکر کنم جمعه هم نتونم، با شنبه چطوری؟
یا هر روزی غیر از جمعه؟
یعنی تا جمعه کار دارم، بعدش در خدمتم، البته جمعه ها هم باغ شلوغه ولی من پایه ام...
خلاصه که...
همین

جواب من:دوست عزیز باید عرض کنم شما ریدید بهم

کله کیری من گفتم جمعه خودم پشیمون شدم و دیدم که سه شنبه تعطیله و گفتم الان احمد تو پستش نوشته سه شنبه حالا شما میگی شنبه

خوب یحتمل گرفتارید و هر وقت صلاح دیدید خبر کنید ولی بیش از این ما را با نوشته های ضد حال نرنجانید

شوخی کردم بابا دوباره فکر نکنی ناراحت شدم هر وقت میرسی خبر بده

بازم پست شما:تشکر!!

از اینکه راحت برخورد می کنی...
بعدش یک خواهش:
لطفا اینقدر ننویس ناراحت شدی، توی پیام کوتاه، نوشته هات، میشی، نشی، بشی و از این کس شعرا...
بابا، تو اصلا نمی تونی منو ناراحت کنی!!!!
چون من نمی خوام ناراحت بشم...
برنداری امتحان کنی که ناراحت می شم!!
اوه...
فلسفی شد...
ولش!!

بدون شرح: خوب یهو سه شنبه زنگ زدی و ما رو شگفتانه کردی ولی مثل اینکه گوش شبیه به کیر ما نشنیده بود و اون جور که بوش میومد قرار نبود بیایم بیرون چون گفته بودی گرفتارم و جمعه هم نه و شنبه ولی یهو به دلت زده بود بیای بیرون

خوب اینم بگذریم

باز پست من و بعد پست شما

به دلیل زیاد بودن مطالب لینک پست را عینا ذکر میکنم که بد نیست مجددا بخوانید

پست من

پست شما:

پست بعدی من هیچ ربطی به بحث نداره ازش میگذریم

بازم به دلیل عدم حضور شما در پایگاه پست زیر توسط من ارسال شد و بعد شما ریدید

غرض از مزاحمت دیداری تازه با استاد گرانقدر و شکوفا شدن غنچه های وجودمان است

از ان غنچه های معروف...

نمیدانم که برنامه به چه شکلی پیاده شده ، بنده قصد دارم چند کلمه حرف دل بزنم و بقیه تصمیمات به عهده دوستان باشد

حقیقتا بنده در این فکر بودم که جمعه و یکشنبه وقت خوبی برای جلسه است یا به عبارت دیگر از نظر بنده جمعه ، شنبه و یکشنبه هر روز و هرروز هم خوب است ولی نظر جمع هم مهم است

ما که فرصتی نداریم از دوشنبه تا پنجشنبه به اجبار گرفتاریم (چه من چه شما)

به هر حال تصمیم با شماست

در پست های قبل فرمودید جمعه جاده ها شلوغه و تا برسیم لواسون دیر میشه ولی از نظر بنده یه باریکه از جاده هم برای عبور غنیمته مخصوصا اگه یکشنبه هم به اون اضافه بشه یعنی دو بار در هفته

خوب شاید شما نظر دیگری داشته باشید که از نظر من کاملا محترم و قابل اجراست

امر بفرمایید تا اجرا کنیم

همین

منتظر یک پست،یا یک پیام از هر طرق ارتباطی هستم تا غنچه های وجودم شکوفا شوند

خدانگهدار

اینک نوشته های ریدمان شما:

پست مشکوک میزنی من که اطلاع دارید

اینم پست شما که ذکر کردید 40 روز بگذره

حالا این نوشته ها و گذاشتن این پست ها دلیل بر محکوم کردن شما نیست.

من نمیخوام برنامه 90 رو مجازی پیاده کنم

اخ جون گفتم نود امشب داره

ببین منم مثل شما از نوشته هاتون برداشت غلط کردم و شرمنده شما شدم در بالا هم ذکر کردم منم برداشت غلط میکنم

پس بیخ خیال

اصلا ولش

همش به کیر سگ

از امروز مجددا شروع کنیم

بابا تو که روحیه شاعرانه داری و اینقدر قشنگ مینویسی پس چرا این کس شعرا......

خوب

.......................................................................................................................

خیلی خری

یه دفعه گفتم سیگار هر وقت طلبه باشم میکشم از دفعه بعدم فس و فس میکشم

گاییدی مارو

تا من و رضا رو معتاد خراب نکنی ول کن نیستی

حالا دیگه باید بخاطر شما هم که شده سیگار بکشیم که یهو اذیت نشیم

چشم بابا میکشیم

........................................................................

دیگه حوصله عکس گذاشتن ندارم (فعلا)

مخصوصا اون عکسا

حالا ببینم چی میشه

جالب باشه حتما میزارم

...................................................................................

خوب دیگه وقت خداحافظیه

بای

تا جمعه و بعدشم یکشنبه

بای

بای

سرآشپز شهری

..................................................................................

ضمیمه:دلیل بر نوشتن دائم کس شعر و برچسب های کس شعر در پست های اخیر بنده به این دلیل است که در جستجوهای کس شعر در موتورهای جستجو توسط دیگران جایی باز کنیم

نوشته ها به شکلی کیری شد چون در ورد نوشتم و بعد از برگردوندن به وبلاگ با کدهایی که ورد به کدهای html اضافه میکنی نوشته هام با فاصله وکیری شد

0 نظرات: