سخت ترین روز در دوران تحصیل من

سلام
اه
اوه
داغونم
دیگه نا ندارم
به نظر من تو این تابستون که من در پیش دارم گند ترین روز پنجشنبه هست
بابا داغون شدم
صبح ساعت 7 از خواب بیدار شدم رفتم و به هر حال تا 8:30 خودمو رسوندم مدرسه بهتر بگم دانشگاه
خوب تا ساعت 12 موقتا البت از هفته دیگه تا ساعت 2 الاف بودم
چه استاد گوهی
خیال کرده داره با مهندسین ژاپنی و چینی که سی سال سابقه کار دارن صحبت میکنه
قرارم که نیست درس بده باید خودمون بخونیم فقط اون راهنماست
نمره هم که میگیه نه و ده میده فکر کنم نمیدونه اینجا نمره پاسی 12 هست
در کل یه کچل کله کیری هست که قراره بندازتمون
اگه یه دقیقه دیر بیای بهتره دیگه نیای
من کار ندارم شما چی بلدید من درسمو میدم
پروژه باید انجام بدید
این چند تا کتاب منبع هست خودتون بخونید
و فلان و فلان
به هر حال گایید مارو
فکر میکردم درس ریز پردازنده خوراک من باشه ولی با این حساب مثل گوه خوردن میمونه
خوب تا دوازده و نیم موندیم و فشنگی گازشو گرفتم اومدم خونه تا دو لقمه ذهر مار کردم باز برگشتم
خوب کلاس 2:30 تا 8 شروع شد
چی؟؟؟؟
ازمایشگاه ریز پردازنده
این قسمتشو احمد بیشتر در جریانه !!!!!
یادته گفتی حالا خودت که روبات و دستگاه و موبایل و اینا ساختی میفهمی که ما ایرانیا هم خیلی .......
خوب مثل اینکه استاد گرامی هم با شما هم عقیده هست
میگه بریم پردازنده نمیدونم فلان ورداریم و با کامپیوتر با نرم افزار فلان برنامه نویسی کنیم و مدار رو طراحی کنیم و رو برد پیاده کنیم و مثلا فلان چیز رو بسازیم
تازه لطف کردن و به قول خودشون پروژه ها رو open گذاشتن
کیر تو مخش
منی که یه کم ضمینه الکترونیک دارم نمیفهمم این چی میگه وای به حال اینکه کسی از رشته تجربی یا ..... اومده باشه تو این کار
البته استادش گوهه
میگه باید برای خودت فرصت ایجاد کنی
میگه اون درس نمیده رفع اشکال میکنه
فکر کرده کمبریج یا اکسفورده
ریدم روش
حالم بده
هم ریز پردازنده رو افتادم و هم ازمایشگاش
بسه که حالم بده
سیم پیچم داغ کرد باید فلش بزنم
بای اصلا

0 نظرات: